هر روز
در میان کوچه ای غمگین و سرد
لبخند به لب قدم بر می داشت
برایش مهم نبود
سردی٬تاریکی٬دوری ....
دور بود
از شهر٬از مردم
از بی کسی
از خیلی چیزای دوست داشتنی
هوای کوچه نمناک بود
بارانی
عاشق این هوا بود
دل شادی داشت
لبخندش را
نثار همه می کرد
باغ٬گل٬پرنده٬جویبار...
از کسی نمی هراسید...
فقط می رفت
گام هایش راسخ بود و استوار...
به قله می نگریست
هدفش نبود
به بالاتر از آن می اندیشید
می رفت
تا تدایی کند خاطراتش را
عهد کند پیمانش را
و خالی شود از ظلم دنیا
شاید
ظلم نه
٬قسمت٬
اینکه محبوبش درست همین جا
پای این قله
از دست داده بود
.....
من همیشه بهت سر میزنم
قشنگ مینویسی
وبلاگ منم به اسم "بانک پیام کوتاه" لینک کن
ممنونم
مرسی
حتما
چقدر ملموس بود
انگار می شناسمش
واقعا؟؟؟؟
ولی من هنوز نمیشناسمش...
هیچ وقت همون لحظه حکمت اتفاقاتی که واسم میوفته رو نمی فهمیدم!حس میکردم یه ظلمه که بهم شده!اما انگار به قول تو و خیلی های دیگه یه جور تقدیره!...یه جور قسمت!
تداعی کردن فکر فکر فکر
آدمو به خیلی جاها میرسونه
خیلی قشنگ گفتی رویا
خیلی قشنگ...
ی عزیزی ی بار بهم گفت:
تقدیر اونیه که خدا برات میخواد و سرنوشت چیزیه که تو با تقدیرت میسازی
رویا چی شده عزیزم؟
دل کی رو شکستی؟
الان دیدم کامنتتو....
ولی به دل تو نمی یاد دل کسی رو بشکونه ها
....
دل من
در دل شب
خواب پروانه شدن میبیند
مهر در صبحدمان
داس به دست
خرمن خواب مرا میچیند...
هر که از ظن خود شد یار من
من برداشت خودم را داشتم و شناختم انکه را که قله را دنبال میکرد
ممنون بانو!
...
جالبه!
خواش میکنم
قابلی نداشت
سلام دوست من









خیلی زیبا بود
منو یاد عشقای قدیمی میندازه
یادشون بخیر
ممنون
جالبه!!!
یادشون بخیر
سلام بانو



خیلی وفته که بهم سر نمیزنی هااااااااااا
بیااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
میای؟
باشههههههههههههههههههههههه
منتظرم
سلام بزرگترین پایگاه تفریحی جهان

ببخشیییییییید
شرمنده
بله
الان میام
اوهوم چه قشنگ گفته اون عزیز


سرنوشت اون چیزیه که با تقدیرت میسازی
امیدوارم بهترین ها رو بسازی عزیزم با تقدیرت
همچنین تو عزیزم
بهترینها تقدیم تو باد نازنین بانو
بهم سر نمیزنی ..... از یاد که نبرده ای ؟
ممنونم
اصولا کسی از ذهنم نمیره
میام پیشتون
یکى دو روز دیگر از پگاه


چو چشم باز می کنى
زمانه زیرو رو
زمینه پر نگار می شود.
ممنونم استاد
اگر امروز بانو از شرق طلوع کنند و نگاره ای بنگارند در خور امروز بسیار نیک خواهد بود
خیلی خشک نوشتم
اینجوری بگم بهتره
بانو! یه چیز بنویس با قلمت حال کنیم
هان!!!
آهان!
نبودم آخه
یاد اون وقتا بخیر
گاهی سیل می برد اینجا را
بس که قلمت تراوش داشت
ای بابا..
یاد قدیما بخیر