بانوی شرق

من و لبخند و دلتنگی....

بانوی شرق

من و لبخند و دلتنگی....

دل بارونی

تند تند می آمد  

ریز ریز 

مهم نیست که خیس شده ام 

مهم نیست که یک هفته سرما را به جان خریده ام 

 

مهم این است  

که دلم را شسته ام 

دلم را باران شسته است 

همه ی گرد و غبارش را 

همه ی گرد و غبار نامرادی ها و بی معرفتی ها 

همه ی آنچه مرداب شده 

در این دنیا 

 

دست و پا نزن 

بیشتر فرو میروی 

حتی اگر نامرد نشوی 

حتی اگر بی معرفت نشوی 

باز هست .... 

باز در حقت نامرادی هست 

باز در حقت بی معرفتی هست 

 

شاید شوی نیلوفرش 

به جایی که زمین خورده ای نگاه مکن 

به جایی نگاه کن که پایت سر خورده 

 

مهم نیست 

مهم این است 

که باران می آید 

تند تند 

ریز ریز
جالا من ماندم 

و دل بارون خورده  

با لباسهای خیس  

                       و یک هفته سرماخوردگی.... 

 

نظرات 5 + ارسال نظر
فریناز چهارشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 18:39 http://delhayebarany.blogsky.com

بارووووووووون ببار...
فقط بیا
بنشین روی شانه هایم
بیا و ببار روی قلب غبارگرفته ام

فقط بیاااااااااا
فقط بباااااااااااااااااار

بارانم
نامت برایم طنین بهار است
فقط ببااااااااااااااااار
جای جای وجودم گل انداخته
بوسه های باران چه دلپذیرست...

فقط ببار
بباااااااااااااااااااار



امروز اینجا چند دقه بارون اومد
واسه همین دلم میخواست بنویسم یه جایی
بازم اومدم اینجا رویایی
شرمنده خلاصه

بارونو خیلییییییییییی دوست دارم
خیلیییییییییییییییییی

خیلی خوب بود فرینازی
قشنگ بود

فریناز چهارشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 18:42 http://delhayebarany.blogsky.com

رویا حالا واقعا سرماخوردی؟

الان باید مراقب خودت باشی تا بتونی تو خونه تکونی ها کمک مامانت باشی دختر خوب

ولی خداییش بارون به همه ی سرما و خیسی هاش می ارزه

ای
کم و بیش
خونه تکونی تموم شد دختر خوب

آره دیگه همش به اینه که زیرش خیس بشی

آرمان. چهارشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 20:38

بانو! دفعه بعد که بارون اومد با چتر برو زیرش
یادت باشه برای هر چیز خوبی بی پروا اغوش باز نکنی
سرما خوردگی ات از بارون نیست
از بی پروایی تو است

برای سلامتی ات دعاگویم

من که نمیدونستم قراره بارون بیاد
این بی پروایی بعضی وقتا خیلی خوبه داداشی

ممنونم

فرخ چهارشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 23:34 http://chakhan-2.blogsky.com

سرما خورده ای و اما ... دلت گرم است به همان نشاطی که باران در تو آفرید ... امیدوارم چنین باشد

همینطوره
ممنونم

میلاد پنج‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:39 http://kochedeltangi.blogsky.com/

من یک من و یک نگاه من دنیا شد

اندیشه من به وسعت فردا شد

عرفان که درون من به پایان آمد

یکباره خدا درون منم پیدا شد

چرا همیشه اینقدر شعرات قشنگه؟!
ممنونم
مرسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد