رفت
به آرومی
خیلی ساده
فقط چشم انتظار بود
چشم انتظار یه عزیز
پسرش
چشماش رو بست
واسه همیشه انتظار خاموش شد....
یه فرشته
یه مهربون دوست داشتنی
یه مادر
رفت ...
منتظر بودم عید بشه
و برم پیشش
آخه
امسال عید نرفتم
همش تقصیر کنکور بود....
چقدر دلم براش تنگ شده بود
و حالا...
قدر لحظه هاتونو بدونید
روزی نیاد که پشیمون بشید
بابا جونم
من که میدونم چقدر عمه خانوم رو دوست داشتی
بعد از رفتن بابابزرگ
همه ی دلتنگیات٬ عمه بود...
ولی الان بابابزرگ خوشحاله
اینو مطمئنم...
عزیز
نمیگم غم آخرت
چون غم انتها نداره...
نمیگم صبر
چون اسطوره ی صبرم تویی
نمیگم....
فقط میگم...
میگم آروم باش
همین
.
.
.
دیگه هیچی نمیتونم بگم...
مادر ها واقعا فرشته هستند
اونقدر که حواسمون به فرشته های آسمون هست به زمینی هاش نیست
کاش قدر بدانیم
خدا بهشون صبر بده
براشون دعا میکنم
ممنونم
مرسی.....
ولی من حتی نمی گم آروم باش ...
چون میدونم آرومه
....



گذشت....
فرینازی
تازه فهمیدم ۲۹ بهمن چه روزیه
تـــــــــــــــــولـــــــــــــــــــدتـــــــــــــــــــــ مــــــــــــــــبـــــــــــــارکــــــــــــــــــــــــــــ
تو از کجا فهمیدی؟!






آره دیگه روز عشق اومدیم به دنیا
میگم از محمد فهمیدی هان!؟
.
.
.
.
رویایی میگم هر چی کادوت بهتر باشه بیشتر کیک میدیم بهتا
دیدم
که بعله!!!!!
این امکان هست که در این روز متولد بشی
.
.
.
با این که شرایط خوبی ندارم
ولی باشه
چون تویی
تولدته
سلام
به نظرت باید با اینها چگون رفتار کرد ؟
سلام
ببخشید با چیا باید چی کار کرد؟!
آهان با همچین آدمایی
راستش
نمیدونم