لبخندت
شروع تازه ی من شد
حالا من
در کهکشان بودنت
سیاره شدم
بخند
که خندیدنت
ترانه بودنم را
فریاد می زند
حالا
همه ی زندگیم در لبخند تو خلاصه می شود
حالا
شوق بودنت
زندگیم را سرشار کرده است
حالا
همه ی زندگیم
تو شدی و لبخندت...
لبخندت
از یادم می برد
تلخی دیروز و واهمه ی فردا را
ازیادم می برد
که شال گردنم را
جا گذاشته ام...
اول شدم بدون سهمیه
بـــــــــــــــــــــله!
شما همیشه اولی چه با سهمیه چه بدون سهمیه
حالا سهمیه
چرا شالگردنت رو جا گذاشتی؟
نگفتی سرما میخوری دختر
میخام این هفته از غم نگم
راستی قالب نظراتت مبارک!
خیلی قشنگه بانو!
بانوی خستگی ناپذیر و زیبا نویس!
نمیدونم
یه سرمای دوست داشتنی
دیگه یادم رفت دیگه
ولی هنوز سرما تو تنم مونده
چه تصمیم خوبی
ممنـــــــــــــــــونم!!!
مرســـــــــــــــــــــــــــــی!!!
اومدم اینجا یه نفس تازه کنم
دیدم یه دل رنجیده اینجا هست گفتم بهش بگم شرمنده
راستی سوم هم هستم
یعنی همه مدالهای رنگی مال خودم شد
خوش اومدی


کو دل رنجیده؟!شما چرا شرمنده؟
من از کسی که دوسش دارم نمی رنجم داداشی
سومی رو هم واسه شما کنار گذاشته بودم
خوب شد اومدی که فردا پس فردا بدهکار نشیم
سرمانخوری دختر خوب
با این برف دانشگاه ما
سرما نخوری باید تعجب کرد