بانوی شرق

من و لبخند و دلتنگی....

بانوی شرق

من و لبخند و دلتنگی....

برای همه ی آنهایی که بی تقصیرند...

قرار نبود آن وقت های تو 

جایشان را با این وقت های من عوض کنند 

قرار نبود عشق هم مثل 

گیلاس٬بوسه٬عیدی و تعطیلات تابستان 

 اولش قشنگ باشد 

قرار نبود کسی سختش باشد  

بگوید: 

«دوستت دارم» 

قرار نبود کسی به هوای نشکستن دل دیگری  

بماند 

 قرار بود هر کس  

به هوای نشکستن دل خودش بماند  

قرار بود هرچه قرار نیست باشد 

 

قرار تنها بر بی قراری بود و بس.   

گمان نمی کنم گناه من 

سنگین تر از نگاه تو باشد 

اما یقین دارم 

که کودک دلت کمتر از پیش  

بهانه ی لالایی های شعر گونه ام را می گیرد 

 

مهم نیست... 

فقط یک چیز 

اگر اتفاقی که نباید بیفتد ٬

افتاد٬  

تنها برایت می نویسم  

تقصیر من نبود....

 

دوست داشتم همه ی اینها به قلم خودم باشد٬ولی نیست٬تنها حرف دل من است...

نظرات 2 + ارسال نظر
آرمان شنبه 4 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:48

قرار نبود باغبان تیغ بردارد ریشه ها را ریشه کن کند.
قرار نبود باران آب را گل کند، ماهی را آواره نماید.
قرار نبود چشمها ناپاکی کنند، پرده ها را پاره پاره
قرار نبود اما تقصیر کیست این بی قراری های دل

کاش هیچ قراری نبود .

کاش هیچ قراری نبود...
کاش قرار تنها بر بی قراری بود...

میلاد یکشنبه 5 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:41 http://kochedeltangi.blogsky.com/

و
قرار نبود کسی بی وفا شود...تا تنهایی به مسیر ادامه دهیم... .
با کاش هیچ قراری نبود موافق نیستم!!

راست میگید
قرار نبود کسی بی وفا شود...
هر آنچه نویسم٬دل نوشته است
و هر آنچه گویم٬دل گفته
حتی پاسخ عزیزانم
ممنونم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد